در خانه مان

خراب شده ایم

دستی نیست که در باغچه خانه مان بکاریم

و از آن دست

میوه ای بروید

هرچند ممنوع ممنوعه باشد

خانه خراب شده ایم

در افکار پلید خشک یک اجتماع بهم ریخته خسته

خانه خراب چشمهای تو

که زل زده اند

 مرا،

دهان مرا

شاید از رفتن بگویم

خوشحال میشوی.

و اندامت راحت آغوش دیگری را گرم میکند!

ودستانت بازوان دیگری را می فشارد.

تو دیگر دغدغه ای نداری

من میروم

قرارت را بر قرار کن

چون همیشه

حتی در بودن من!

نفست بوی دیگری می داد

من نمی خواهم پارازیتی باشم در صفحه زندگی تو

دنبال تصویری دیگر از زندگی هستم

خانه خراب شده ایم

هابیل

قابیل

اصلا از روزی که آدم آمد

ومن و تو شدیم

ما وشما...

خراب در خراب شده ایم

می خواهم بروم

بروم

می خواهم خرابی هایم را

جای دیگری 

خوب زندگی کنم


                       جواد ابطحی((آتش